《储户巨款背后的逆袭:陈玉的理财危机与机遇》
Advertisement
過浦江銀行寫字樓的窗戶,灑在陳瑤華的辦公桌上,正低垂著頭,雙手抱膝,顯得異常沮喪。晨會上的批評像針一樣刺痛著的心,存款任務連一半都沒完,績效工資被扣,職級工資下調的威脅讓如坐針氈。
“哎,這個月拉存款的任務,我簡直不知道該怎麼辦了。”陳瑤華低聲自語,聲音中帶著一絕。
旁邊的同事,劉詩詩,輕輕拍了拍的肩膀,安道:“別急,拉不來存款,那就多賣一些理財產品,說不定能保住現在的職級工資。”
“可是,我那些親戚朋友能幫到多呢?”陳瑤華愁眉苦臉地說,“我要是能認識沈梓涵這樣的集團總裁就好了,隨便存點都夠我一年的任務了。”
話音剛落,辦公室的門被推開,一位西裝革履的中年男子走了進來。他徑直走到陳瑤華面前,問道:“陳瑤華,那個柳霞是你拉的儲戶吧?”
陳瑤華愣住了,努力回憶著這個名字,最后才苦笑著說:“柳霞?哦,是他,是我閨崔夢媛的男朋友。”
“沒錯,就是他。”男子語氣中帶著一激,“他的賬戶上轉賬過來五億巨款,這是咱們支行收到的最大一筆存款!”
Advertisement
“五億?”陳瑤華驚訝得瞪大了眼睛,“這……這怎麼可能?難道是匯錯賬戶了?”
“行長親自打電話確認過了,沈總說沒匯錯賬戶,就是匯給楚先生的,說是酬勞!”男子解釋道,“這件事就給你了,不管你采用什麼手段,一定要維護好這個大客戶。”
聽到這個消息,陳瑤華的心中涌起了希。立刻給崔夢媛打電話,詢問到底是怎麼回事。
“五億……?你說的是真的?沒開玩笑?”崔夢媛的聲音中充滿了難以置信。
“開個屁!你說的是真的,我閨 رو نیاز دارم که خونش را به تو بدهد، او او نوشتهای است که تو را از تو میترسم که تو را از تو از آن جدا کنی، او نوشتهای است که تو را از تو از تو از تو میترسم که تو را از تو از تو میترسم که تو را از تو از تو میترسم که تو را از تو از تو میترسم که تو را از تو از تو میترسم که تو را از تو از تو میترسم که تو را از تو از تو میترسم که تو را از تو از تو میترسم که تو را از تو از تو میترسم که تو را از تو از تو میترسم که تو را از تو از تو میترسم که تو را از تو از تو میترسم که تو را از تو از تو میترسم که تو را از تو از تو میترسم که تو را از تو از تو میترسم که تو را از تو از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترسم که تو را از تو میترس
Advertisement
- 連載857 章
藍國之怒
小女孩只是打了一通電話,卻引來龍國軍方高層集體出動。數萬名特種戰士取消演習,進入戰備狀態。武裝直升機、坦克和裝甲車掛上十檔腿速,包圍城市。只因在我為龍國研發太空電梯成功之際,自己那整整六年沒有響過的手機傳來一陣小女孩的求救聲。 小女孩聽見我的聲音後,更是直接哭了起來:“爸爸,有人欺負豆豆,豆豆要死了,好想爸爸呀!”聽聞啪嗒一聲,手機從手中脫落,掉在了地上。 這一瞬間,我整個人身體一顫,只感覺呼吸都急促了起來。難道是她?
8.18 14755 - 連載1391 章
影門大神
一個北影畢業的大學生,被導演讓演貪官,你一口面一口酸,那正義凜然的樣子讓觀眾們集體發聲,說你是被冤枉的。當導演讓你演太監時,你直接捏著蘭花指,大喊道:“我就是要一步一步做到最高!”頓時讓無數在底層拼搏的少年找到了心中的信念。
8.33 43228 - 連載262 章
未來天師
身為一個毫無修為、只會坑蒙拐騙的神棍,我竟意外成了世間唯一的紫袍天師。更沒想到第一天上任就遭遇百鬼突襲。然而,我不僅不害怕,反而異常興奮。
8 7246 - 連載1055 章
萌娃討債
一歲半的奶娃子,牙還沒長齊,就被皇帝任命為小金釵,騎著狗狗挨家挨戶向大臣討債。還承諾討回來的多分一成給她收為義女,當上公主。
8.18 21352 - 連載746 章
萬古釣魚佬
在河溝釣了 3 年,卻不知道魚兒都是下界飛升的大佬。而你隨手吃的鯉魚都是一方強者。只因這是一條時間長河,所有的飛升者都需要橫跨時間長河才能跨界,但進入時間長河,都會被強制變成魚兒在其中遨遊。而你穿越成時間長河的守河員,卻並不知情。
8.33 7083 - 連載281 章
老祖出世
你是世間唯一以肉身成聖的陸地神仙,卻因皇朝六皇子看上你秦家聖女,構陷秦家全族。家主秦烈一生征戰,被淩遲而死,行刑前全身傷痕,令天下震動。大公子被污蔑褻瀆公主,斬首;二公子被污蔑非議夏皇,車裂;5 歲的小弟被當著聖女的面剝皮抽筋慘死。聖母秦莊嶽遵循祖訓,持信物來到十萬大山,跪拜而下。秦家宮女跪請老祖現身,為我秦家做主。
8.18 9716